۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

می یار

کعبه ام جایی است بر لب آب
بین آن نور بلند

بین طیف شبانگاهی ماه

من از این جام جهان

پی نور افتادم

که به سان خورشید

پرتویی ز تو باشد ای یار


اگر از قطره
اشکی سیرم
به جهان نفروشم می یار و می ناب

که در این پهنه خاک

آسمان بهترین جام من است

از برای نور خورشیدی که

رخ دوست را بر جام می ام ، می فکند



88/7/15
تقدیم به سهراب شاعر نزدیکی ها

۱ نظر:

  1. راست می گفت مهتاب به شب تنهایی
    شب تنهای بلند
    یا به خورشید جهان
    گویا این مهتاب سرگردان هم
    دانه ای از دل خاک برچیده
    شاید این خاک
    همان گردش دیدار
    جهان با همه دیدار
    همه یاد
    عمه شور و همه جای
    به دنبال زمین می گردد
    یا به پهنای جهان راز نهان را با
    تمام بودن به دل چاه گوید
    مهم آمادگی است
    مهم این حس است
    حس بودن ها
    حس پرواز برای همه چیز..

    پاسخحذف