۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه

پایان

  خیال می کنم
 در آبهای جهان قایقی است
 و من ‚ مسافر قایق ‚ هزارها سال است
 سرود زنده دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه های فصول می خوانم
 و پیش می رانم
مرا سفر به کجا می برد ؟
 کجا نشان قدم ‚ ناتمام خواهد ماند
 و بند کفش به انگشت های نرم فراغت
گشوده خواهد شد ؟
کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش
و بی خیال نشستن
 و گوش دادن به
 صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور ؟
و در کدام بهار درنگ خواهی کرد
 و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد ؟
شراب باید خورد
 و در جوانی  روی یک سایه راه باید رفت
 همین
کجاست سمت حیات ؟
من از کدام طرف میرسم به یک هدهد ؟

http://www.tjoonz.com/wp-content/uploads/Number9-ElectroDub-Vol-13-The-End.jpg
 

 این سفر هم اینجا به پایان رسید ....

این وب لاگ تعطیل شد 

شاید روزی در جایی دیگر همدیگر را باز ملاقات کردیم 

به امید دیدار 

خدانگهدار.