۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه

بوی هجرت می آید

بوی هجرت می آید 
بالش من پُرآواز پَر چلچله هاست 
امروز عجیب حس نوشتن دارم 
رفتم و گشتم بعضی اوقات در کاغذ گاهی اوغات در کامپیوتر می نویسم 
چندباری دلم خواسته که این وب لاگ را حذف کنم ، اما مثل یک کودک بالغ خانه قدیمی کودکی را دوست دارم 
و یادگاری از حرفهای ناگفته دلم است 
چقدر سال باید بگذرد تا بفهمم انسانم 
چقدر باید زندگی کنم که این زندگی شکل دیگری بگیرد ؟ 
استاد سوال پرسیدن را دوست دارد 
هر چه پیچیده بپرسی برنده تر هستی 
من اما ساده می پرسم 
راه پیچیده کدام بود که من ساده رفتم ؟

{ یک روز ابری - نسیم}