۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

مشغله

http://portal.unesco.org/en/files/39992/11920104833Gaarder01_250.jpg/Gaarder01_250.jpg

خیلی وقتها بود علاقه شدیدی به خواندن کتاب دنیای سوفی اثر یوستین گردر داشتم
چند روز پیش از طرف یک دوست این کتاب به دستم رسید ، فکر میکنم در این شرایطم که
مشغله کاری و درگیری های طراحی که دارم باعث خاک خوردن این کتاب شده ...


http://johngushue.typepad.com/photos/uncategorized/2008/03/01/simone_de_beauvoir.jpg

ضمنا این روزها طی یک دوست دیگه با سیمین دوبوار یک زن جالب
آشنا شدم این نویسنده فرانسوی برای من بعد دنیای سوفی برای من شناخته شد

چند روز بود که دنبال کتاب جنس دوم از سیمین دوبوار میگشتم از چند نفر پرسیدم
گفتند آهان اون کتاب فمنیستی رو میگی !! گفتم خب بله ... اما در واقع در ذهنم اصلا
طرفدار فلسفه فمینیستی نیستم بیشتر می خوام زن بودن رو بفهمم


و این باعث شد که دنبال سیسمین دوبوار تو نت گشتم
چند تا مطلب از همین کتاب خوندم و برام جذابتر شد :

من که می‌خواستم درباره خودم حرف بزنم، به این نتیجه رسیدم که برای این کار
نخست باید وضع زنان را به طور کلی توصیف کنم. جنس دوم خلق شد،
من چهل ساله بودم.«زن‌بودن برای من چه معنایی داشته‌است؟ تا چهل‌سال تمام
وانمود می‌کردم که زن بودن تفاوتی ایجاد نمی‌کند. روشنفکر بودم و
روشنفکر یعنی روشنفکر. من با روشنفکر شدن، هویت بزرگسالی خود را بر
الگوی تعارض و مخالفتی عمدی قرار داده بودم. من به عنوان روشنفکر می‌توانستم
احساس حاد زنانه طرد شدگی‌ام را با پناه بردن به سنت فردگرایی افراطی،
نه به عنوان یک زن که به عنوان یک فرد، مانع شوم. همان‌گونه که قبلا تن نداده
بودم که به من برچسب «کودک» بزنند، حالا نیز خود را «زن» نمی‌دانستم. من، من بودم.

وقتی بالاخره شروع به تحقیق کردم تا ببینم زن بارآمدنم به واقع چه تاثیر متفاوتی
در سرنوشت من داشته‌است، به یک‌باره همه چیز برایم روشن شد.
این دنیا، دنیایی مردانه بود. کودکی من با اسطوره‌هایی گذشته بود که مردان ساخته بودند
و واکنش من در برابر آنها اصلا شبیه آن نبود که اگر پسر می‌بودم می‌داشتم.
این انقلاب شخصی من در یک جمله خلاصه می‌شود:
من که می‌خواستم درباره خودم حرف بزنم، به این نتیجه رسیدم که برای این کار
نخست باید وضع زنان را به طور کلی توصیف کنم. جنس دوم خلق شد، من چهل ساله بودم.»


....

فعلا که در جستجوی این کتاب هستم و وقت خواندن کتاب رو باید پیدا کنم



۱ نظر:

  1. در اندیشه هر انسان، آنچه که خواسته اوست شکل می پذیرد و چون این اندیشه در مشقی از خودباوری ساخته شود بر معنی بودن و خواستن استوار می گردد. زمانی که دنیای اطراف خویش را در ساختن خویشتن به کار می بریم هر چند یک واقع بینی و درک از شرایط را پذیرفته ایم، این را هم باید بدانیم که یک نکته سرنوشت ساز در انتخاب ما هست و آن اینکه، دنیای اطراف هر شخص از خویشتن او نیز تاثیر می پذیرد.
    پس اندیشه تغییر در دنیای خویش را با جوهره ای از باور به خویشتن بیامیزیم تا آنچه را در درون آرزو پنداشته ایم در زندگانی خویش بیابیم.

    پاسخحذف