۱۳۹۳ تیر ۲۴, سه‌شنبه

بنگر به جهان، چه طرف بربستم؟ هیچ

از همه دنیا دور می شوی 
دور و دور ، از چشم ستاره ها به این زمین مینگری 
زمینی که مادرت بود حالا به دورترین فاصله تو تبدیل شده 
و شروع میکنی به خواندن ....به خواندن کلماتی که در تنهایی زمزمه میکنی 
..............

بنگر به جهان، چه طرف بربستم؟ هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ
شمع طربم ولی چو بنشستم، هیچ
من جام جمم ولی چو بشکستم، هیچ
افسوس که بی فایده فرسوده شدیم
وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم
نابوده به کام خویش، نابوده شدیم
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حل معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفقگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
از من اثری ز سعی ساقی ماندست
وز زمزمه ی عطر اقاقی ماندست
وز باده دوشین قدحی بیش نماند
از عمر ندانم که چه باقی ماندست