۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

گوی

http://www.abstractdigitalartgallery.com/artist-live2b-abstract-digital-art-MAGIC_ORB.jpg


تو با تماشا کردن معنایی نمی یابی. هزار و یک عاشق و معشوق را در حالت معاشقه می بینی و. هنوز نمی دانی عشق چیست. تو با تماشا کردن، رهایی حاصل از انزال جسمی را حس نمی کنی. تو باید وارد گود شوی- معنا در داخل گود به وجود می آید. در زندگی شرکت فعالانه داشته باش! تا آنجا که می توانی ژرف و با تمام وجود شرکت کن. برای وارد شدن به گود، دل به دریا بزن، پیۀ هر خطری را به تن بمال! اگر می خواهی بدانی آواز چیست، در کنسرت شرکت نکن- برو خوانندگی بیاموز، آوازخوان شو. اگر می خواهی چیزی را بشناسی، آستین بالا بزن، وارد شو! راه صحیح و واقعی همین است، راه اصلی برای شناختن همین است. و معنای عظیمی در زندگی تو وجود خواهد داشت- و نه تنها معنایی یک بعدی، که معنایی چند بعدی. تو سراپا در معنای غرق می شوی.

اجازه نده زندگی ات به یک تشریفات مردۀ صرف مبدل شود. بگذار لحظه هایی توجیه ناپذیر هم در آن خودی نشان بدهد. بگذار چیزهایی معما گونه و اسرار آمیز باقی بماند، چیزهایی که نتوانی دلیل برایشان بتراشی. بگذار کارهایی چند از تو سر بزند که مردم خیال کنند عقلت کمی پاره سنگ بر می دارد. آدمی که صد در صد عاقل بود، مرده است. کمی لودگی در حاشیه همیشه مای سرور و شادمانی عظیمی در توست. کمی هم لودگی به خرج بده و آنگاه معنا امری ممکن خواهد بود.

** واقعا کی زندگی خودمان را زندگی خواهیم کرد ؟

برگرفته از اینجا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر