راهب بودایی و فیلسوف ویتنامی ، تیچ نات هان مطلبی دارد درباره لذت بردن
از یک فنجان چای خوب .
می گوید شما باید کاملا در حال حضور داشته باشید تا بتوانید از چای لذت ببرید.
تنها در هوشیاری به زمان حال است که دستان شما می توانند گرمای دلپذیر فنجان
را حس کنند . تنها در حال است که می توانید عطر چای را ببوئید ، طعمش را بچشید
و از لطافتش لذت ببرید . وقای عمیقا در فکر گذشته هستید و یا نگران آینده ، از تجربه
لذت بردن از یک فنجان چای هیچ چیز دستگیرتان نمی شود. چشمانتان را به فنجان
می دوزید و چای تلف می شود .
زندگی نیز همینطور است ، اگر کاملا در حال حضور نداشته باشید ، پراکنده می شوید و
زندگی می گذرد انگار که زندگی دارد به سرعت در پشت سر شما می گذرد ..
*برگرفته از کتاب : تنها عشق حقیقت دارد-برایان ال وایس
و چگونه آموختم زیستن را؟!!
پاسخحذفبه سان نوشیدن پیاله ای آب یا غوطه ور شدن در دریایی پهناور.
هر که را پرسیدم راه خویش را بازگشود
و من در میان راههای بسیار گم گشته و اینک
راهی دیگر می جویم ...
---------------------------------------------
فکر کنم شعر مولانا رو این طور باید برای خودم بنویسم که:
هر کسی از ظن خود داد مرا پندی
گره از کار ما باز کرد چندی
مقصد من از راه من دور نیست
لیک راه را دیگر نور نیست
زیستن ز پند و پند ز زیستن مستور نیست
لیک کس را دیگر سعادت دستور نیست