زمانی که خود را به غایت هستی می گشایی ، هستی به درون تو سرازیز می شود
تو دیگر یک انسان معمولی نیستی ، تو متعالی شده ای . بینش تو به بینش کل وجود
بدل شده است . اکنون دیگر جدا نیستی ، تو ریشه هایت را یافته ای . معمولا همه
بدون ریشه حرکت می کنند ، و نمی دانند قلبشان از کجا امتداد می یابد یا انرژی
دریافت می کند نمی دانند چه کسی درون آنها نفس می کشد ، نمی دانند عصاره حیاتی
که درون آنها جاری ست چیست .آن بدن نیست ، آن ذهن نیست ، آن چیزی فراتر از تمام
دوگانگی ها است که بهاگاواد نامیده می شود بهاگاواد در ده جهت....
وقتی وجود درونی تو باز می شود ، ابتدا دو جهت را تجربه می کند بلندی و عمق .
سپس آرام آرام ، زمانی که این به وضع ثابت تو مبدل شد ، کم کم به اطراف می نگری ،
و در تمام هشت جهت گسترش می یابی . اما به محض اینکه به نقطه تلاقی بلندی و عمق
خود رسیدی ، می توانی به خود محیط کائنات بنگری . آن گاه آگاهی ات کم کم در تمام
ده جهت گسترش پیدا می کند ، اما جاده یکی بوده است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر