دلم افتان و خیزان دوش آمد
که می مستی او اظهار دارد
دویدم پیش و گفتم باده خوردی
نمیترسی که عقل انکار دارد
چو بو کردم دهانش را بدیدم
که بوی آن پری دیدار دارد
خداوندی شمس الدین تبریز
که بوی خالق جبار دارد
ز بو تا بوی فرقی بس عظیمست
و او بیحد و بیمقدار دارد
*****گاه آنچه به کام است از تلخی وشیرینی نیست
از عطش بسیار است (ن.ط)
سلام
پاسخحذفامیدوارم حالتون خوب باشه, چه شعر زیبایی و چه شور و احساسی در اشعار مولاناست, جمله شما واقعا درست و حکیمانه ست.