۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

ساقي به نور باده برافروز جام ما



ساقي به نور باده برافروز جام ما

مطرب بگو كه كار جهان شد به كام ما

ما در پياله عكس رخ يار ديده ايم

اي بي خبر ز لذت شرب مدام ما

هرگز نميرد ان كه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جريده عالم دوام ما

چندان بود كر شمر و ناز سهي قدان

كايد به جلوه سرو صنوبر بر خرام ما

اي باد اگر به گلشن احباب بگذري

زنها عرضع ده بر جانان پيام ما

گو نام مازياد به عمدا چه ميبري

خود ايد ان كه ياد نياري زنام ما

مستي به چشم شاهد دلبند ما خوش است

زان روسپرده اند به مستي ز مام ما

حافظ ز ديده دانه اشكي همي فشان
باشد كه مرغ وصل كند قصد دام ما


***

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر